بازیهای هیدتاکا میازاکی همیشه پر از شگفتی است. حالا برخی اوقات این شگفتیها را در روایت قصهای پیچیده و مبهم پیدا میکنید و برخی مواقع نیز موقع مبارزه با یک باس فایت سرسخت. با این حال، اکثر افرادی که پای بازیهای این کارگردان خلاق نشستهاند، با من هم عقیدهاند که میازاکی اصل حرفهایش را همیشه در جریان بستههای الحاقی یا مراحل فرعی بازیهایش میزند. در اکثر این مراحل جانبی نیز، یک باس فایت اختیاری به شدت قدرتمند انتظارمان را میکشد که حقیقتش را بخواهید شکست دادن آنها کار هر کسی نیست. در این مقاله نگاهی به این باسهای اختیاری جذاب و سخت انداختهایم و به ترتیب درجه سختی آنها را با هم مرور میکنیم. با ویجیاتو همراه باشید.
بیشتر بخوانید:
- احتمال موفقیت رزیدنت اویل ۸ چقدر است؟
- قصه رزیدنت اویل ۸ بر اساس چه چیزی نوشته شده؟
- ۲۰ نکته مهمی که از تریلر گیم پلی Resident Evil 8 فهمیدیم
- چرا باید Dark Souls بازی کنید؟
۷) Nameless King – Dark Souls 3
هر کسی که Dark Souls 3 را بازی کرده باشد، قطعا سر شکست دادن Nameless King به مشکل خورده. چراکه تشخیص الگوی رفتاری این باس واقعا کار سختی بود و عملا تا میآمدید به آن عادت کنید، چند باری میمردید. یکی از دلایل سختی این باس اختیاری، به خاطر تغییر فاز مبارزهاش بود. شما در ابتدا عملا باید اژدهایی که Nameless King روی آن سوار بود را مغلوب میکردید و سپس به سراغ خودش میرفتید. اما مبارزه تن به تن با خود Nameless King نیز کار راحتی نبود. چراکه این باس هم توانایی استفاده از لایتنینگ را داشت و هم میتوانست با ضربات سنگینش، نوار اندورنس کاراکترهای لول بالا را هم در عرض یک چشم بر هم زدن خالی کند. حالا جدای از همه اینها، مسیر رسیدن به Nameless King هم در نوع خودش جالب بود. چراکه محیط این باس در یک منطقه کاملا جدا از مسیر اصلی بازی نیز قرار داشت و باید برای سفر به آن، جستچر Path of the Dragon را در منطقه Irithyll Dungeon و در میان افرادی که لباس اژدها به تن داشتند اجرا میکردید. با این کار به منطقه Archdragon Peak برده میشدید که در انتهای آن Nameless King انتظارتان را میکشید.
۶) Ancient Dragon – Dark Souls II
به چالش کشیدن Ancient Dragon در Dark Souls 2، یکی از اشتباهترین کارهایی بود که هر گیمری میتوانست انجام دهد. چراکه Ancient Dragon نه تنها یکی از بزرگترین و قدرتمندترین اژدهای کل سری است، بلکه توانایی این را داشت که حتی لول بالاترین بازیکنان را نیز با آتش دهانش وان شات کند. به طور کلی شما از لحظه بلند شدن Ancient Dragon، تنها ۱۵ ثانیه وقت داشتید تا نوار سلامتیش را خالی کنید. در غیر این صورت چارهای جز تسلیم شدن و دوباره سعی کردن نداشتید. برای همین باید خدا را شکر کرد که Ancient Dragon یک باس اختیاری بود وگرنه معلوم نبود چند نفر میتوانستند پایان Dark Souls 2 را ببینند.
۵) Headless – Sekiro: Shadows Die Twice
در کل ۵ Headless در دنیای بازی Sekiro: Shadows Die Twice حضور داشتند که مبارزه با هر کدامشان، یکی از دیگر جذابتر بود. دلیل این موضوع نیز به این برمیگشت که شما عملا نمیتوانستید با Headless مثل مابقی باسهای بازی مبارزه کنید. چراکه آنها به شکل عجیبی باعث کند شدن حرکات کاراکترتان میشدند و میتوانستند با چند حرکت ساده جانتان را بگیرند. باز جای شکرش باقی بود که اکثر این Headlessها را میشد به راحتی با مصرف یک دیواین کانفتی شکست داد. اما آن Headlessهایی که باید با آنها در زیر آب مبارزه میکردید، یک عذاب تمام عیار و همچنین یک باس فایت شگفتانگیز بودند که واقعا چالش جذاب مبارزه با آنها را از خود محروم میکردید.
۴) Black Dragon Kalameet – Dark Souls
به نظرم سختترین بخش تجربه بسته الحاقی اولین Dark Souls، نه مبارزه با Manus بود و نه آرتوریاس. بلکه این باسفایت اختیاری Black Dragon Kalameet بود که تجربه شیرین این بسته گسترش دهنده را به مخاطب زهر مار میکرد. در شرایط عادی اگر میخواستید به مصاف Kalameet بروید، به جرات میتوانم که حکم قتل خودتان را پشت سر هم امضا میکردید. چراکه عملا این اژدهای غولپیکر یک لحظه هم روی زمین آرام نمیگرفت و آنقدر از طریق هوا و زمین آتش روی سرتان میریخت که کلا بیشتر از دو دقیقه نتوانید در محیط باسفایت دوام بیاورید. با این حال، شما میتوانستید بعد از کشتن Manus، از Hawkeye Gough برای مبارزه با Kalameet کمک بخواهید. او هم نامردی نمیکرد و شلیک یک تیر به بالهای این اژدهای غولپیکر، قدرت پرواز در ارتفاعات بالا را از او میگرفت. با این حال، باز هم مبارزه سولو با Kalameet کار سادهای نبود. چراکه او میتوانست با اکثر ضرباتش شما را وان شات کند و بکشد. حتی او توانایی خاصی هم داشت که میتوانست شما را نسبت به ضربات فیزیکی، آسیبپذیرتر کند و در عرض چشم برهم زدنی جان و تمام سولهایی که جمع کرده بودید را بگیرد.
۳) Owl (Father) – Sekiro: Shadows Die Twice
Owl در اصل مربی و پدرخوانده ولف (کاراکتر اصلی Sekiro) به حساب میآمد. اما داستان بازی طوری رقم میخورد که مجبور میشدیم با او سرشاخ شویم و نبرد به شدت سختی را تجربه کنیم. البته این تنها باری نبود که Owl رو به رویمان قرار میگرفت. نه، بعد از شکست Owl در جریان خط اصلی دستان، او به یک باس فایت جانبی تبدیل میشد و کافی بود به محل باس فایت لیدی باترفلای در هیراتا استیت برمیگشتید تا پدر خائن خود را برای یک بار دیگر ملاقات میکردید. با این حال، نبرد دوم با Owl به مراتب سختتر از نبرد اول بود. چرا که نه تنها سرعت Owl چند برابر میشد بلکه از تواناییهای متفاوتی هم استفاده میکرد که نمونهاش را در نبرد اول ندیده بودید. تواناییهایی که اگر لحظهای در مقابلشان سهلانگاری میکردید، به قیمت از دست دادن جانتان تمام میشد و مجبور بودید به خاطر این اشتباهتان، یک بار دیگر در مقابل این عذاب الهی بایستید.
۲) Darkeater Midir – Dark Souls 3
از بین مبارزه با سه اژدهای اختیاری که ما در سری دارک سولز با آنها آشنا شدیم، قطعا طرفداران مجموعه با من هم عقیدهاند که Darkeater Midir یک کابوس تمام عیار بود. برخیها حتی اعتقاد دارند که Darkeater Midir سختترین باس کل سری است و هر کسی که بتواند او را شکست دهد، از پس هر چالشی در بازیهای سولز لایک برمیآید. حق هم با آنهاست. چراکه Darkeater Midir نه تنها جان خیلی زیادی داشت، بلکه آنقدر بزرگ بود که خیلی اوقات ناخواسته شما را زیر دست و پایش له میکرد. علاوه بر این، به محض اینکه نیمی از جان Darkeater Midir را میگرفتید، او تغییر فاز هم میداد و به طور کلی الگوی رفتاریش به شکل عجیبی تغییر میکرد. اینجا بود که Darkeater Midir با لیزرهایی از شما پذیرایی میکرد که میتوانستند شما را وان شات کنند و آن همه زحمتی که برای کشتن این باس کشیده بودید را به باد بدهند.
۱) Demon of Hatred – Sekiro: Shadows Die Twice
Demon of Hatred نه تنها قصه خودش یک تراژدی تمام عیار بود، بلکه بزرگترین تراژدی کل سکیرو را نیز برایتان رقم میزد. این باس غولپیکر که اندازهاش را میشود با یک ساختمان سه چهار طبقه قیاس کرد، به نظرم بیرحمترین و سختترین باس سکیرو است. مثل ایشین، Demon of Hatred نیز چندین فاز مبارزه مختلف داشت که در هر کدامشان الگوی رفتاری او تغییر میکرد. فقط تفاوت این بود که در هر فاز، Demon of Hatred وحشی و وحشیتر میشد و بلایی به سر فرد مقابلش میآورد که کلا بیخیال ادامه دادن مبارزه شود. بدتر اینکه یک سری از تواناییهای Demon of Hatred قابلیت وان شات کردن شما را هم داشتند و کافی بود یک اشتباه میکردید تا یکی از جانهای ارزشمندتان به راحتی از شما گرفته میشد. بنابراین، جای شکرش باقی است که Demon of Hatred یک باس فرعی بود. وگرنه شاید خیلیها نمیتوانستند سکیرو را تمام کنند.